نکات دستوری و آرایه های ادبی:
یک صدا بودن ß کنایه از متحد بودن
برخاک افتاد ß کنایه از کشته شدن
از پا در آمد ß کنایه از نابود شد، از بین رفت
پرچم مبارزه ß اضافه ى اقترانی
پرچم را برافراشته نگاه داشت ß کنایه از ادامه دادن مبارزه
گوش جهانیان ß اضافه ی استعاری
جهانیان ß مجاز از مردم جهان
«جان و دل» در عبارت «مردم از جان و دل» ß مجاز از تمام وجود
شبی تلخ ß حس آمیزی
به خدا پیوست ß کنایه از اینکه فوت شد، از دنیا رفت
مانند جان ß تشبیه جمهوری اسلامی به جان
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
آزادی خواه |
دوستدار آزادی |
مظلوم |
ستمدیده، ظلم شده |
شلیک |
صدای گلوله |
سوار |
سوارکار |
سرفراز |
سربلند، پر افتخار |
خان |
لقب مالکان زمین |
ناجوانمردانه |
از روی نامردی |
دلاور |
دلیر، شجاع |
بدین گونه |
این طور |
استعمارگر |
کشور زورگو و ستمگر |
مکتب خانه |
مدرسه در قدیم |
برگزید |
انتخاب کرد |
عالم |
دانشمند |
فروتن |
متواضع، افتاده |
صاحب |
دارا |
اعتقاد |
باور |
دگرگون کرد |
تغییر داد |
علما |
جمع عالِم، دانشمندان |
روحانیون |
جمع روحانی |
اطاعت |
پیروی |
نهضت |
جنبش، حرکت مردمی |
اعتراض |
مخالفت، شکایت |
حمایت |
طرفداری |
تظاهرات |
راهپیمایی |
طرز |
شیوه، روش |
تألیف |
نوشتن |
برافراشته |
بلند کرده |
ممنوع |
منع شده |
ناگزیر |
ناچار |
فعال |
کوشا، پرکار |
فرمان |
دستور |
بانگ |
صدا، فریاد |
آموزگار |
معلم، آموزنده |
گریخت |
فرار کرد |
استقبال |
پیشواز کسی رفتن |
واژگون |
سرنگون |
غافل |
بی خبر |
میراث |
باقی مانده |
گرانبها |
با ارزش |
عالم |
دنیا، جهان |
سلام الله عليها |
درود خدا بر او باد |
نظام شاهنشاهی |
حکومت پادشاهی |
عوض کردن |
دگرگون کردن، تغییر دادن |
||
مزدوران |
دست نشانده، آدم اجیر شده با پول |
||
ختم قرآن |
پایان یک بار خواندن از ابتدا تا انتهای قرآن |
||
حوزه ی علمیه |
مرکز آموزش علوم دینی |
||
تأسیس کرد |
به وجود آورد، تشکیل داد |
||
خوش بیانی |
گرم زبانی، دلنشینی کلام |
||
سیمای جذاب |
چهره ی دوست داشتنی |
||
خصوصیات |
جمع خصوصيه، ویژگی ها |
||
مرجعیت |
رهبری دینی، مرجع تقلید بودن |
||
تبعید |
دور کردن، به جای دور فرستادن |
||
مرموز |
نامعلوم، مبهم، مشکوک |
||
تحصیل |
درس خواندن، یاد گرفتن |
||
اعتصاب |
دست از کار کشیدن به نشانه ی اعتراض |
||
پایه گذاری |
به وجود آوردن، راه اندازی |